مشرق - به راستي چرا بايد دركشوري اسلامي كه زماني احترام به شعائر اسلامي، احترام به بزرگترها، توجه به حقوق ديگران، بهخصوص زيردستان و... از جمله امور اوليه آموزش ورزشكاران بود و پهلواني را مقدم بر قهرماني ميشمردند، بهصورتيكه درعين قدرت بدني و شهرت عمومي، كار خود را با ستايش خداوند و ذكر اهل بيت(ع) شروع ميكردند و پهلواناني نامدار چون پورياي ولي يا تختي را در دل خود داشته است، اينگونه دچار سير نزولي اخلاقي و معرفتي در ورزش باشيم؟! و به تقليد از غرب ورزشكاران را تنها به بزرگ كردن سايز بازو، تعداد گلهاي زده و ركوردها عادت بدهيم كه اگر روزي اين ركوردها شكسته شود ورزشكار زانوي غم بغل بگيرد، درحاليكه در ورزش بايد قبل از آموزش فنون ورزشي، اخلاق و مذهب را نهادينه كرد، بعد از آن به ورزش پرداخت. متأسفانه درگذر زمان امثال تختي را فقط در سالروز درگذشتش ميشناسيم كه دستهگلي برسرقبرش بگذارند و يكسري حرفهاي كليشهاي از او بگويند، اما مرام و اخلاق تختي در بيشتر موارد خاك ميخورد.
مسلماً چنين مسئلهاي بيش از همه به عهده رسانهها و در رأس آن رسانه ملي است كه نتوانسته فرهنگسازي درستي در ورزش داشته باشد، البته دراين ميان خود باشگاههاي مختلف كم بيتقصير نيستند، مسئولان و متوليانشان هم هرچند نام فرهنگي ورزشي برخود گذاشتهاند اما فقط اسمي از فرهنگ را يدك ميكشند ولي درعمل ورزشكار را با مفاهيم اخلاقي و معرفتي عجين نكردهاند، اگر ورزشكاري مدال آورد و افتخار آفريد در بوق و كرنا زده ميشود و بزرگش ميكنند. با توجه به اهميت و جايگاه اخلاق در ورزش، بايد تلاش كرد اين مقوله مهم و تأثيرگذار در ورزش، نهادينه شود تا كساني كه وارد اين فضا بهويژه ورزشهاي گروهي ميشوند، بدانند دركنار قهرماني و مدالآوري، اخلاقاً موظفند به خصلت و منش پهلواني توجه بيشتري داشته باشند و همواره در جهت حفظ ارزشهاي اسلامي و رعايت فرهنگ و اخلاق ديني در ميدانهاي ورزشي بيش از پيش تلاش كنند. درحقيقت براي ورزش و نظام ما فقدان اخلاق از ضعفهاي فني و معرفتي محسوب ميشود زيرا وقتي بياخلاقي در ورزشكاران كه بعضاً مشهور هم هستند، ريشه دوانيده باشد، در طي زمان مانند ويروسي به تمام اركان جامعه سرايت خواهد كرد. بهعنوان نمونه، دوپينگ يكي از بداخلاقيهاي بينالمللي در ورزش است و در كشور ما نيز رخنه كرده است، پديده مخربي كه در شأن ورزشكار مسلمان ايراني براي احراز رتبه برتر و قهرماني نيست. اين درحالي است كه فرصتهاي بسياري براي صعود و ارتقاي ورزش كشور وجود دارد كه با شناسايي درست آنها، ورزشكاران ميتوانند بهراحتي و از راههاي درست و اخلاقمدارنه مدالهاي متعدد را از آن خود كنند.
دوستي ميگفت يادم ميآيد بچه كه بودم براي آموزش تكواندو ميرفتم، استادمان قبل از شروع كار، اول بلند سوره والعصر را برايمان ميخواند و به ما هم سفارش ميكرد قبل از تمرين بخوانيم، بههمين خاطر هنوز كه هنوز است اين روش استاد ملكه ذهنم شده و قبل از شروع ورزش هر جا كه باشم اول سوره والعصر را زمزمه ميكنم، اين همان آموزش اخلاقيات از كودكي يعني از همان دوراني كه شخصيت ورزشي فرد شكل نگرفته، است.
اينها شعار نيست بلكه حقيقت گمشدهاي است كه امروز در عرصه ورزش كشورمان كمتر شاهد آن هستيم. وزارت ورزش و جوانان هم كه راهاندازي شد از همان ابتدا به جاي تغيير اصل و بنياد ورزشي، تنها به تخصيص بودجه براي ورزش پرداخته و سعي كرده تا به فدراسيونهايي كه كمبود مالي دارندكمك كرده باشد اما عملاً در بهبود اخلاقيات و توسعه فرهنگي ورزشي كار چنداني انجام نداده است.
بايد بپذيريم كه با چنين وضعي كه در فضاي ورزش حاكم است به قول معروف راهي كه ميرويم به تركستان است، شايد قهرماناني هم داشته باشيم ولي اين پرورش نصفه و نيمه است.
تا زمانيكه مباني اخلاقي و معرفتي كه از اصول مهم فرهنگ پهلواني است در ورزش ما جاي نگيرد و به فرهنگ بهايي داده نشود، هربار شاهد اتفاقاتي در فضاي ورزشي كشورمان خواهيم بود كه نه فقط در فوتبال بلكه در ساير حوزههاي ورزشي هم رخنه ميكند و زيبنده كشور اسلامي و امالقراي جهان اسلام نيست زيرا چه بخواهيم و چه نخواهيم جمهوري اسلامي در همه عرصهها به عنوان الگو براي مسلمانان تلقي ميشود و درست نيست اين الگو ناقص و ناجور باشد چراكه هرچند با تمرين و صرف هزينه ميتوان مدالهاي رنگي براي كشور به ارمغان آورد اما بدون اصول فرهنگي و معرفتي نميتوان از ورزشكاري، پهلوان ساخت، بنابراين استادان و مربيان ورزشي ما قبل از هر چيز بايد روحيه بسيجي كه تلفيقي از مباني اخلاقي، معرفتي و ديني است را از همان سنين كم ميان شاگردان خود القا كنند، اين قضيه هيچ ربطي هم به كم و زياد بودن بودجه باشگاه ندارد بلكه تنها به تعهد استاد برميگردد تا دوباره شاهد پهلواناني چون تختيها و پورياي وليها در ميهن باشيم.
منبع: جوان آنلاین
مسلماً چنين مسئلهاي بيش از همه به عهده رسانهها و در رأس آن رسانه ملي است كه نتوانسته فرهنگسازي درستي در ورزش داشته باشد، البته دراين ميان خود باشگاههاي مختلف كم بيتقصير نيستند، مسئولان و متوليانشان هم هرچند نام فرهنگي ورزشي برخود گذاشتهاند اما فقط اسمي از فرهنگ را يدك ميكشند ولي درعمل ورزشكار را با مفاهيم اخلاقي و معرفتي عجين نكردهاند، اگر ورزشكاري مدال آورد و افتخار آفريد در بوق و كرنا زده ميشود و بزرگش ميكنند. با توجه به اهميت و جايگاه اخلاق در ورزش، بايد تلاش كرد اين مقوله مهم و تأثيرگذار در ورزش، نهادينه شود تا كساني كه وارد اين فضا بهويژه ورزشهاي گروهي ميشوند، بدانند دركنار قهرماني و مدالآوري، اخلاقاً موظفند به خصلت و منش پهلواني توجه بيشتري داشته باشند و همواره در جهت حفظ ارزشهاي اسلامي و رعايت فرهنگ و اخلاق ديني در ميدانهاي ورزشي بيش از پيش تلاش كنند. درحقيقت براي ورزش و نظام ما فقدان اخلاق از ضعفهاي فني و معرفتي محسوب ميشود زيرا وقتي بياخلاقي در ورزشكاران كه بعضاً مشهور هم هستند، ريشه دوانيده باشد، در طي زمان مانند ويروسي به تمام اركان جامعه سرايت خواهد كرد. بهعنوان نمونه، دوپينگ يكي از بداخلاقيهاي بينالمللي در ورزش است و در كشور ما نيز رخنه كرده است، پديده مخربي كه در شأن ورزشكار مسلمان ايراني براي احراز رتبه برتر و قهرماني نيست. اين درحالي است كه فرصتهاي بسياري براي صعود و ارتقاي ورزش كشور وجود دارد كه با شناسايي درست آنها، ورزشكاران ميتوانند بهراحتي و از راههاي درست و اخلاقمدارنه مدالهاي متعدد را از آن خود كنند.
دوستي ميگفت يادم ميآيد بچه كه بودم براي آموزش تكواندو ميرفتم، استادمان قبل از شروع كار، اول بلند سوره والعصر را برايمان ميخواند و به ما هم سفارش ميكرد قبل از تمرين بخوانيم، بههمين خاطر هنوز كه هنوز است اين روش استاد ملكه ذهنم شده و قبل از شروع ورزش هر جا كه باشم اول سوره والعصر را زمزمه ميكنم، اين همان آموزش اخلاقيات از كودكي يعني از همان دوراني كه شخصيت ورزشي فرد شكل نگرفته، است.
اينها شعار نيست بلكه حقيقت گمشدهاي است كه امروز در عرصه ورزش كشورمان كمتر شاهد آن هستيم. وزارت ورزش و جوانان هم كه راهاندازي شد از همان ابتدا به جاي تغيير اصل و بنياد ورزشي، تنها به تخصيص بودجه براي ورزش پرداخته و سعي كرده تا به فدراسيونهايي كه كمبود مالي دارندكمك كرده باشد اما عملاً در بهبود اخلاقيات و توسعه فرهنگي ورزشي كار چنداني انجام نداده است.
بايد بپذيريم كه با چنين وضعي كه در فضاي ورزش حاكم است به قول معروف راهي كه ميرويم به تركستان است، شايد قهرماناني هم داشته باشيم ولي اين پرورش نصفه و نيمه است.
تا زمانيكه مباني اخلاقي و معرفتي كه از اصول مهم فرهنگ پهلواني است در ورزش ما جاي نگيرد و به فرهنگ بهايي داده نشود، هربار شاهد اتفاقاتي در فضاي ورزشي كشورمان خواهيم بود كه نه فقط در فوتبال بلكه در ساير حوزههاي ورزشي هم رخنه ميكند و زيبنده كشور اسلامي و امالقراي جهان اسلام نيست زيرا چه بخواهيم و چه نخواهيم جمهوري اسلامي در همه عرصهها به عنوان الگو براي مسلمانان تلقي ميشود و درست نيست اين الگو ناقص و ناجور باشد چراكه هرچند با تمرين و صرف هزينه ميتوان مدالهاي رنگي براي كشور به ارمغان آورد اما بدون اصول فرهنگي و معرفتي نميتوان از ورزشكاري، پهلوان ساخت، بنابراين استادان و مربيان ورزشي ما قبل از هر چيز بايد روحيه بسيجي كه تلفيقي از مباني اخلاقي، معرفتي و ديني است را از همان سنين كم ميان شاگردان خود القا كنند، اين قضيه هيچ ربطي هم به كم و زياد بودن بودجه باشگاه ندارد بلكه تنها به تعهد استاد برميگردد تا دوباره شاهد پهلواناني چون تختيها و پورياي وليها در ميهن باشيم.
منبع: جوان آنلاین